چون موضوع بحث، قرآن از ديدگاه نهجالبلاغه است، سوال مذكور را مىتوانيم به اين شكل مطرح كنيم كه حضرت على عليهالسلام مشكل اصلى جامعه ما را در چه مىداند و براى حل آن چه راهى فراروى ما مىگشايد ؟ براى پاسخ اين سوال و توضيح فرمايش حضرت على عليهالسلام در اين زمينه، ابتدا مقدمهاى طرح مىكنيم و آن گاه به بحث اصلى مىپردازيم.
چنان كه در فصل پيش بيان شد ايمان به خدا و دستورات الهى و تسليم در مقابل اوامر خدا از اصلىترين شروط هدايت و بهره مندى از راهنمايىهاى قرآن كريم است. ايمان و تسليم ابراهيم گونه و بارورى با جان عجين مىبايد تا بتوان از دامهاى شيطان در امان ماند. در مشعر معرفت، سنگ ريزههايى مىبايد جمع آورى نمود تا در هنگام مراجعه به قرآن كريم، شيطان نفس اماره را با آن سنگ ريزهها رمى كرد. بايد در مقابل هواهاى نفسانى ايستاد و سخن خدا را بر تمايلات نفسانى مقدم داشت و نفس را از پيش داورى در فهم قرآن كريم منع نمود تا در هنگام مراجعه به آيات الهى و فهم قرآن كريم دچار اشتباه نشد؛ زيرا چنين نيست كه هر كس با هر نيتى و با هر روشى سراغ قرآن آمد بتواند درست از آن استفاده كند. در يك جمله، اگر ما بندگى خدا را پذيرفتهايم بايد خودمان را كاملا تسليم او كنيم و دل را در گرو اراده و خواست خدا قرار دهيم و با تمام وجود باور داشته باشيم كه خدا بهتر از بندگانش مصالح آنها را مىداند و جز به صلاح و نفع بندگانش امر و نهى نمىكند. تنها با چنين اعتقاد و ايمانى است كه امكان فهم درست از اين كتاب الهى و بهره مندى از راهنمايىهاى حيات بخش آن براى انسانها ميسر مىشود.
بنابراين اولين و اساسىترين شرط بهره مندى از هدايت الهى، داشتن روحيه تسليم و پرهيز از هر گونه پيش داورى و خود محورى است. پزشك حاذق، در نسخهاى كه براى بيمار خود، مىنويسد، مصرف داروهايى را الزام و خوردن غذاهايى را تجويز مىكند و از خوردن دارو و غذاهايى كه درمان و معالجه را به تاخير مىاندازد يا امكان آن را منتفى مىكند منع مىكند. اما آيا همه دستورهاى پزشك با خواستهها و تمايلات بيمار مطابقت دارد ؟ ممكن است بيمار، برخى از داروهاى تجويز شده را با كمال ميل مصرف كند و از بعضى غذاهاى منع شده از روى رغبت پرهيز كند؛ لكن اغلب تمايلات مريض با دستورات پزشك هم خوانى ندارد. گاه مريض تمايل شديد به خوردن ترشى دارد ولى پزشك مصرف ترشى را براى مريض سم كشنده مىداند. در اين موارد ممكن است مريض در اثر اشتياق شديد به آن چيز، در تشخيص پزشك شك كند و براى خوردن آن توجيهاتى از پيش خود دست و پا كند. البته انسان در مورد امراض جسمى به لحاظ علاقه شديد به سلامتى خود كمتر حاضر است از دستورهاى پزشك تخلف نمايد و غالبا سعى مىكند آنها را بر تمايلات شخصى خود ترجيح دهد و به دستورات پزشك معالج به طور كامل عمل كند؛ لكن در مورد امراض روحى كم نيستند انسانهايى كه تمايلات نفسانى خود را ملاك قضاوت قرار مىدهند و بر اساس پيش داورىهاى باطل و ذهنيتهاى نادرست و هوسهاى نابجا در مقام تفسير دين و احكام الهى بر مىآيند.
بديهى است كه با چنين روحيهاى امكان فهم صحيح از قرآن و دين منتفى است. حتى اگر فرض بر اين باشد كه فرد واقعا در صدد فهم درست از دين و قرآن باشد و قصد هرگونه فريب و اغواى ديگران درباره او ممتنع باشد، چون با پيش داورى و ذهنيت نادرست خواسته است قرآن و دين را فهم كند، نمىتوان تاثير پيش داورىها و ذهنيتهاى مشوب و خواستههاى نفسانى را در بر داشت و فهم او از آيات و روايات كاملا منتفى دانست. البته داستان افرادى كه دانسته و با علم و آگاهى براى فريب مردم و تخريب فرهنگ دينى جامعه و به نام قرائتهاى مختلف دست به تحريف احكام و دستورات دينى مىزنند داستان جداگانهاى است كه در جاى خود بدان خواهيم پرداخت و علل و انگيزه اين تفكر ضد دينى را از ديدگاه نهجالبلاغه به اختصار و بررسى خواهيم كرد. اكنون ببينيم راه صحيح مراجعه به قرآن و فهم احكام و دستورات آن از ديدگاه حضرت على عليهالسلام چيست ؟
نظرات شما عزیزان: